گفتگو با پیشکسوتان درمان(11): دکتر علی بنی شیخ الاسلامی متخصص داخلی

 حرفه پزشکی به تو می آموزد هر روز بیشتر  محبت کنی

خوش رو و آرام، با لبخندی پایدار که در تمام طول مصاحبه همراهش بود. دکتر علی بنی شیخ الاسلامی متخصص داخلی اصالتا کرد و متولد نوشهر مازندران است. از سال 1381 در کرج طبابت می کند و ضمن همکاری با دانشگاه برای وبینار ها و همکاری با سازمان نظام پزشکی عضویت کمیسیون انجمن داخلی استان را در کارنامه دارد و در بیمارستان های متعدد فعالیت داشته است. پیش از این در اشنویه مرز ایران و ترکیه، خدمت در مرکز جانبازان شیمیایی سردشت را هم تجربه کرده است. بعد از گذراندن طرح به تهران آمده و در بیمارستان نیروهوایی بعثت، بیمارستان چمران وزارت دفاع نیز سالهایی را خدمت کرده است.

دکتر شیخ الاسلامی از آن خدمتگزاران بی ادعایی است که با آغاز پاندمی کرونا در ایران، خود را وقف سلامت هموطنان کرده و مدت 50 روز از اسفند ماه 98 را شبانه روزبه طور ثابت در بیمارستان قائم کرج اقامت داشته و تا بعد از نوروز 99 دور از خانواده در بیمارستان خدمت کرده است.

او می گوید: اوایل شیوع کرونا در استانهای مختلف، کیسهای غیر معمول مشاهده می شد. اگرچه واژه کرونا به آن معنا در بین عام رایج نبود. امروز که به آن کیسها نگاه می کنیم می فهمیم که مربوط به کووید 19 بوده  که به درمان های رایج پاسخ نمی دادند و بعضی از آنها به بیمارستان های دانشگاهی یا مجهز تهران انتقال داده میشدند , بعدها وقتی فلش بک زدیم آرشیو های موجود را نگاه کردیم اعم از آزمایشات و سی تی اسکن ریه , همه مطابق با کرونا بودند ولی خب تست pcr در آن زمان نداشتیم. بعد انتخابات هم که ورود بیماری  به کشور رسما اعلام شد و اوج گرفت، یکسره در بیمارستان قائم بودم. یک فلت بزرگ از بیمارستان خالی شد برای رسیدگی به بیماران مبتلا به کرونا. مردم کمتر به مراکز درمانی مراجعه می کردند .اورژانس و آی سی یو همه مختص کرونا بود. متخصصین عفونی , داخلی، بیهوشی حتی جراحان در وضعیت آن کال می ماندند و خدمت می کردند. همکاران پزشک عمومی هم که مدام در اورژانس بودند و این جو خوب و همدلی بود که باعث شد بتونیم بر اوضاع مسلط بشیم . کم کم تعداد بستری ها و آی سی یو افزایش پیدا کرد و باید کنارشان می موندیم . حتی از نظر پوشش هم مجهز نبودیم یک گان داشتیم و همان ماسک معمولی که آرام آرام پس از طی دوران طولانی، لباس های مناسب به دست ما رسید. دوره سختی بود و لی خدا را سپاس حداقل ما را از نظر ذهنی و وجدانی ارضا می کرد که می تونیم کاری برای مردم بکنیم . اوایل وقتی کسی را با یک حال عمومی خوب مرخص می کردیم یک جشنی گرفته می شد و روحیه مردم و بیماران و حتی کادر درمان را بهتر می کرد.

  • ارتباطتون با خانواده چه طور برقرار می شد؟

از طریق واتس  اپ با پسرم و خاندان در تماس بودم

  • آیا این شرایط شمارا به کووید مبتلا نکرد؟

تا امروز مبتلا نشدم اگر چه این بیماری می تونه با شرایط مختلف و بدون علامت بیاد . متاسفانه همیشه پرسنل بیمارستانی لود ویروس بالا را می گیرند یا بیماری که یک ویروس را در بدترین شرایط به بیمارستان رسونده پرسنل درمان را درگیر می کنه.  برای همین در بین کادر درمان بستری شدن زیاد داریم. همین الان روزی، دو روزی  نمیشه که همکاری را دربیمارستان بستری نکنیم یا درمانهای ایزوله و قرنطینه را برایشان سرپایی تجویز نکنیم. اما در خودم تا امروز علائم بالینی بروز نکرده .

 

  •  چه سالی وارد رشته پزشکی شدین؟

سال 1371 وارد رشته پزشکی شدم واقعا این رشته رو دوست داشتم . از اول هم رشته داخلی . از استیجری انتخابش کرده بودم . دلیلش هم استادهای خیلی خوبی بود که دردوره عمومی داشتم. عمومی دانشگاه بابل بودم اساتید بسیار خوبی داشتم و تخصص داخلی هم دانشگاه ایران بسیار خوب آموزش می دادند. سال 79 به دانشگاه ایران وارد شدم این شانس را داشتم استادهای بزرگی چون پروفسور برومند استاد نفرولوژی  و استاد فرقانی بزرگ پدر روماتو ایران و دکتر سجادی با سواد علمی بالا را تجربه کنم و علاقه ام به پزشکی چند برابر شد .  به واسطه اینکه از شهرستان به تهران اومده بودم خرج زیادی بابت اجاره خانه و روزمره زندگی داشتم که حقوق رزیدنتی کفاف ان را نمیداد و بالاجبار در  مراکز دانشگاهی مثل فیروز آبادی کشیک می دادیم که خرجمون دربیاد . دوره بسیار خوبی بود رزیدنتی در بیمارستان حضرت رسول بودم که مرکز ریفرال غرب و شمال غرب تهران بود . کیسهای بسیار پیچیده با اساتید بسیار عالی در اونجا تجربه کردم. الان خیلی خوشحال هستم که متخصص داخلی هستم و برگردم به عقب بازهم همین رشته رو انتخاب می کنم.

 

  • چرا این رشته شما را جذب می کند و به آن علاقمندید؟

رشته پزشکی به ویژه در سالهای اخیر سختی های خودش را دارد. اینکه جایی می خواندیم چند هزار پزشک کارشان را رها کردند و مارزیدنت بودیم خبر خوبی نبود برای نا امید کردن ما کافی بود . ولی قبول کنیم از همه نظر رشته بی نظیری است مثلا توانایی که تو داری جان یک نفر را نجات می دهی که بالاترین سرمایه اش است،هیچ ثروتی به هیچ وجه نمی تونه اینطور تو را ارضا می کند، و هیچ پولی نمی تواند نجات جان یک بیمار را برای پزشک جبران کند. در دین هم علم الابدان جزء دو علم اصلی است .  خدا بیامرز هاریسون می گه هیچ فرصتی و مسئولیتی بالاتر از پزشک شدن و نجات جان انسان نیست . نمیشه این رو در پول خلاصه کرد. پزشک جون مردم را در دست داره یعنی بالاترین حد مسئولیت. اگر بخواهیم لذت زندگی رو در پول خلاصه کنیم خیلی کوچک و بی ارزش میشه ولی اگر انسانیت رو در نظر بگیری موضوع عوض میشه .

مسافرتی می روی جایی یک تصادف رخ داده بدون اینکه بخواهی، حتی مسافر باشی  برای نجات حادثه دیده پیاده میشی . سرچهارراه هم CPR کردم، در بانک همینطور ، با دوستان به ییلاقی در نوشهر رفته بودیم در باغ همسایه یک مادری سکته کرده بود CPRکردم برش گردوندم .اینا چیزهایی است که هرجا می ری  باتو هست.  مریضی که نجات پیدا کرد کل لذت اون لحظه بهت داده شد. همیشه هم تو ذهنته و بهترین خاطراتت همین صحنه هاست که وقتی با دوستانت صحبت می کنی می گی یادته فلان روز فلان اتفاق افتاد فلان بیمار نجات پیدا کرد و....

این رشته زیبایی های خاص خودش رو داره و آرامش خاصی بهتون می ده . اگه دوستش داشته باشی و درست انجامش بدی، هر روز مطالعه کنی چون علم هر روز داره پیشرفت می کنه. و کرونا به ما نشون داد چه قدر جا داریم در رشته پزشکی . یک میکرو ارگانیسم اومد تمام دنیا، پزشکان، سیستمها، واکسن سازی ، درمان را مشغول خودش کرد. حالا چند هزار بیماری وجود داره و چه دامنه بزرگی پزشکی داره و این بزرگی چه قدر لذت بخشه . ما لذت اون ستاره شناسی رو می بریم که تو دنیای بیکران هردفعه یک چیز کوچولویی رو پیدا می کنه کیف می کنه چیز جدیدی کشف کرده و لذتش رو میبره .

  • ویژگی های  فردی لازم برای ورد به عرصه تخصصی پزشکی چیست؟

در دوران GP مسئله بسیار مهمی به عنوان آشنایی با تخصص ها وجود دارد. متاسفانه آگاه سازی به آینده رشته تخصصی در کشور ما وجود نداره. ما خودمون به نتیجه رسیدیم که توانایی در چه رشته داریم در حالی که باید استعداد یابی شود . در رشته پزشکی باید یک چیزی مثل غریزه کارآگاه داشته باشی و پازل هارا کنار هم بگذاری . بیماری که 4 هفته است تب دارد بی هیچ علامت دیگری باید برگردی به قبل از چهار هفته قبل. بگردی دنبال علت و مسائل پیچیده را حل کنی و از این کار لذت ببری. در رشته داخلی مسائل پیچیده بسیار است . این رشته مادر است . اگر روزی بخوام فوق تخصص بخونم حتمن فوق ICU رو انتخاب می کنم چون تمام تجارب و اندوخته هایم در داخلی اونجا به درد می خورد. به هر حال باید علاقه داشته باشی بتونی این رشته رو ادامه بدی و باهاش زندگی کنی . خوشبختانه مردم هم اینروزها اطلاعات خوبی دارند. نباید از بیمار عقب بمونیم. سوالاتی می پرسند که می فهمی مطالعه داشتن و این خیلی خوبه. باید دیتای به روز داشته باشم. در کل زندگیم این پروسه با منه نه فقط لقب پزشکی؛  مطالعه همیشگی , بی خوابی، سختی و مشغله و تلفنهای نیمه شب همه جا همراه ما هست و به نظر من فقط سختی نیست لذتش هم هست.

  • روزانه چه قدر مطالعه دارید؟

من رانندگی نمی کنم و مسیر رفت و آمدم صبح و عصر حتمن مطالعه می کنم . هنگام غذا خوردن در اتاق پزشکان درو هم می نشینیم و کیس معرفی می کنیم به سیستم رادیولوژی مرکزی وصلیم و سی تی اسکن هایی که هر کدوم مشکوک است به بحث می گذاریم . می تونم بگم روزانه 2-3 ساعت افکتیو مطالعه داریم . آخر شب هم که برمی گردیم منزل حتمن باید مقاله های روز کرونا و چیزهای دیگه مربوط به رشته تخصصی خودمون رو بخونیم چون هر روز با اینا برخورد داریم . من هم وبینارهای متعدد دارم باید مطالعه داشته باشم در باز آموزی به روز باشم. شبی یکی دو مقاله می خونم و در طی روزهم اگه وارد سوشیال مدیا بشم در گروهای علمی خودمون از تجارب شفاهی همکاران استفاده می کنم و همان کیسها گاها به تورمان می خورد و با مورد مشابه برخورد می کنیم .

  • اینطور که به نظر می رسد اوقات فراغت ندارید، در صورت امکان  به چه فعالیتی می پردازید؟

در اوقات فراغت هیچ چیز زیبا تر از مطالعه نیست. پزشکان با کتاب و مطالعه عجین هستند . اگر محدودیت نبود , اولین کاری که می کردم دیدار خانواده در شمال است. الان  به خاطر کرونا همه مون خیلی وقته نرفتیم . خواهرها و برادرها و خاندان ,  نوشهر زندگی می کنن دلتنگم ولی الان به خاطر شرایطی که ما پرسنل درمانی داریم برای خانواده هایمان مثل بمب اتم هستیم و ارتباطاتمان به شدت محدود شده است . همیشه قبل کرونا اولین کارم در تعطیلات دیدن خاندان گلم بود.

  • نگاه جامعه این است که طبقه پزشکان  از وضع مالی خوبی برخوردارند. اگر با این دیدگاه کسی از شما مشورت بگیرد برای انتخاب رشته چه پاسخی می دهید؟

حتمن می گم که با خود دانش اموز باید صحبت کنم  و راهنمایی کنم , تمام زیباییها و سختیهای رشته پزشکی را خواهم گفت که البته زیبایی هایش بسیار بیشتر است . دختر خانمی بود با مشکلات گوارشی و پشت کنکوری بود ،مادرش از جاده چالوس می آوردش  پیش من. استرس زیاد داشت خیلی باهم صحبت کردیم بهش گفتم وقتی عقب می مونی که به رقیبات فکر می کنی . اونا رو رها کن به هدفت فکر کن استرس رو از خودت دور کن چون باعث مهار ذهن میشه . یک روز با شیرینی اومد و الان همکار منه پزشک عمومی شده و برای تخصص می خونه . خیلی ها میان باهم صحبت می کنیم من به همه بلا استثنا می گم حتما بیایید رشته پزشکی چون مثل این رشته هیچ کجا وجود ندارد. این رشته همه چیز به شما می ده . این رو از ته قلب می گم . هم آرامش می ده هم همه چیزهایی که می خواهید این رشته به شما می ده همه چیز . از نظر شخصیتی، برخوردی . در این رشته خیلی چیزها را می بینی. ممکن است خدمت کنی کسی تشکر هم نکنه. عصبانیت همراه بیمار تو ذهنت نیست، اما درمانش تو ذهن می مونه لذتش باقی می مونه و در پزشکی یاد می گیری محبت کنی . هرروز مجبوری بیشتر محبت کنی . بیماری که می گه پسرم حالم خوب میشه اون کلمه پسرم اول یک انرژی حسابی خوبی بهت می ده و ارتباط عاطفی باعث میشه بهش مثل یک پدر یا مادری که می خواهی نجاتش بدی نگاه کنی و با جان و دل برای درمانش سعی کنی  . وقتی همراه بیمار عصبانیه عزیزش داره از دستش می ره و این رفتارقابل توجیه است . اما همون آدمم جایی میاد بغلت می کنه، تشکر می کنه، معذرت خواهی می کنه. این لذت ها رو هیچ جایی نمیشه پیدا کرد . برای شریک کردن بقیه با این لذتها به همه شون می گم کسی که دانشجوی خوبیه توانایی داره بیاد پزشکی من راهنمایی می کنم حتما بیاد پزشکی .

  • در مورد پسر خودتون هم همین سفارش را دارید؟

بله . البته من در زندگی دموکراتم اگه خودش بخواد من کمکش میکنم  . پسرم این آزادی کامل را داره. من معتقدم با زور نباید بچه هارا به سمتی هل داد. بیشتر پدر و مادر ها آرزوهای خودشون رو در قالب صلاح بچه ها به انها تحمیل میکنند. وقتی شخصی خودش جلو میره و تو منبع و راهنما باشی و اجازه بدی خودشون راهنمایی بخواهند,  چون خودش اومده پرسیده حتمن انجام میده. به پسرمم می گم هر رشته ای دوست داری  انتخاب کن من مثل دوست صمیمی کنارتم.

  • از خاطراتتون برامون بگین آنهایی که بیشتر به یاد مانده اند.

رزیدنت سال 2 بودم جوانی را آوردند دقایقی قبل ایست قلبی داشت سی پی آر شروع شد 30 دقیقه تمام، اما نبض نداشت و علائمی از برگشت قلب دیده نمیشد و سی پی آر نا موفق بود.  یک حسی به من  می گفت این جوان رو رها نکنم از نظر علمی باید ختم سی پی آر داده میشد ولی گریه مادر پیرش و حس درونم مرا به ادامه کار مجبور میکرد . من با یک پرستار و یک دانشجو پزشکی عملیات احیا رو ادامه دادیم و...... علائم حیات روی مانیتور ظاهر شد  . مریض رو برگردوندیم خودم شیفت آی سی یو بودم بردمش ای سی یو و حدود 6 یا 7 روز بعد تحویل مادر عزیزمون دادیم جوونی که خیلی خوب صحبت کردن و راه رفتنش اوکی شد و بعدها فهمیدم همه چیز این مادر همین پسر بوده این یکی از زیباترین چیزها بود برام و تو ذهن خودم باقی موند.از این لحظات قشنگ در پزشکی خیلی زیاد است. خیلی از این موارد مشابه در اشنویه و سردشت و تهران و کرج داشتم

یکی از بدترین خاطرات زندگیم هم صحبت از دوستمه که در ایام کرونا شب و روز باهم بودیم . متخصص اطفال دکتر آقابابایی عزیز که الان در بین ما نیست . شبانه روز در آی سی و بخش کنارش بودیم. پسرش هم الان سال آخر پزشکی است بطور مداوم از پدر مراقبت میکرد . یک شب با پسرش محمد تو ای سی یو نشسته بودم گفتم: گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود....هر چیزی فکر کنی برای بابات مهیا کردیم . هر درمانی که فکر کنی نیاز بود انجام دادیم . بیماری انقدر با شدت جلوچشم ما پیش می رفت که فقط می خواست به ما "بگه ناتوانیم، یک چیزی تقدیر شده برایش و مسیر تقدیرشه داره میره" واقعا ما هر کاری تونستیم کردیم ،نتونستیم نگهش داریم. هنوز که هنوزه خیلی از اون لحظات برام مرور میشه واقعا احساس درماندگی می کردیم. درحالیکه هر درمانی که مورد نیازش بود انجام شد. دوستی که تمام دوران کرونا هم می اومد و کرونا را هم دراون ایام و همون بیمارستان گرفت و به واسطه همون کرونا جزو شهدای سلامت کشور شد. روحش شاد .

  • در رشته تخصصی شما چه مشکلات صنفی وجود دارد؟

ما جزو رشته های نسخه نویس هستیم و درامد ما فقط با ویزیت است و پروسیجر درامد زا نداریم . درصد بسیار پایینی از متخصصین ما در بیمارستانها هستند . چون تخت و امکانات بیمارستانی نیست این همه متخصص را به خدمت بگیرند.

برای خود مطبها هم  به خصوص در این دوره، روزانه وسایل پیشگیری برای منشی ها و خدمه و خود پزشک هزینه سنگینی است. سالهاست گفته میشه نسخه نویس ها باید ویزیت متفاوت داشته باشند که نشد. مطمئنا مریض کمتر با حوصله بیشتر ببینم لذت بخش تره، ولی باید اطمینان از آینده ام داشته باشم . در خارج از کشور درآمد متناسب با امنیت خاطری برای پزشکان هست. با خیال راحت مسافرت هم می روند. الان 95 درصد پزشکان مجبورند زیاد کار کنند. همانطور که گفتم مهمترین گوهر هر انسانی که همانا جان اوست در دست پزشک است پس باید پزشک با آرامش خاطر به امر درمان بپردازد. همانطور که برای معلمها و پلیس و دادگاه ها باید اینطور باشه . کسانی که باید با فکرارام تصمیم بگیرند و کار کنند. پزشکان عمومی بسیار و حتی متخصصین را می شناسم شب تا صبح برای یک پول ثابت که درخور شان آنها نیست در درمانگاه یا بیمارستان باید کار کنند از زن و بچه و همه چیز بزنند و اینطوری سخته کار کردن. رشته پزشکی بهتر باید دیده بشه . این سالها جنبش هایی علیه پزشک شده ولی خدا رو شکر مردم انقدر هوشمندند که از اعتبار پزشکان کم نشد و مردم امروز بیش از پیش پزشکان رو دوست دارند. امکان نداره مریضی بیاد مطب یا بیمارستان تشکر نکنه  و نگه که ` جونتون رو گذاشتین کف دستتون به خاطر ما دارید شبانه روز مبارزه می کنید.` مریض ساده ای که میاد برای جراحی در اتاق عمل هم، ممکن است من رو آلوده کنه حتمن نباید سرفه و عطسه کنه.  پس ما که با علاقه بدون درخواست چیز اضافی داریم شب و روز می دویم، حداقل درخواستمون اینه توجه بیشتری با دید بازتری به مسائل مختلف بکنند، حداقل تو زندگی سختی زیادی نکشیم چون اون مسئول هم به خاطر بیماری اش یکروزی باید بیاد سراغ من. پس از قبل کاری بکنه که من با آرامش ببینمش و ذهنم مشغول مسائل زندگی نباشه و حواس پرتی پیدانکنم. آرامش رو برای این طبقه ایجاد کنید. هرچه حواشی الکی رو از دنیای پزشکی دورکنید، مطمئنا موفقیت بشتری رو در درمان و آسایش جامعه خواهید داشت.

  • اخلاق حرفه ای از نگاه شما چه طور تعریف میشه ؟

به پیمان نامه پزشکی پای بند باشیم

بیمار تیمار می خواد ما باید از نظر روحی و جسمی به او برسیم . امید را از او نگیریم. اگر چه از نظر قانونی باید عوارض را به مریض بگیم، ولی می تونیم بگیم وظیفه من اینه همه تلاشم رو بکنم عوارض رو کم کنم تا نجاتت بدم. این جمله ببینید چه قدر امید بخشه تا اینکه بگم من این عمل رو انجام می دم ولی ممکن دستت رو از دست بدی و یا پات رو از دست بدی .

مریض میاد مشکل گوارشی داره همون ابتدا با وحشت می گه دکتر من سرطان دارم؟ من می تونم بگم آره یکی از تشخیص های اولیه سرطانه یا می تونم بگم بشین باهم صحبت کنیم و بگم براساس علایم بالینی که می گی علایم خطر را نداری  و بررسی لازم رو برای درمانت انجام میدم تا آسیب نبینی.

 این روزها خانواده ها از نگرانی همسر و فرزندی که مجبوره د ر شرایط کرونا  بره بیرون  در اضطرابن باید در این شرایط با مردم با آرامش صحبت کنیم درکشون کنیم . نه فقط در ایام کرونا در همه شرایط بیماری .

 ممکنه گاهی در یک مراسمی ، مهمانی بریم کسی سوالی پزشکی از ما بکنه ترش نکینم. شاید مارا آدم خوش برخوردی دیده که اومده سوالی بپرسه ما که همه زندگیمون شده تلفن های شب و نصف شب این هم جواب بدیم . نباید کاری کنیم که بیمار حس بدی نسبت به درمانگر خودش پیدا می کنه . پس این اخلاقیات خیلی مهمه که چه طور با مردم برخورد و ارتباط برقرار کنیم. خیلی از این چیزها در خانه و در کوچکی آموزش داده میشه و خیلی هاش در رشته پزشکی شکل می گیره .

 

  • اگر برای مردم پیام ویژه کرونادارید بفرمایید:

به امید واکسن و درمان دارویی به تنهایی نباشیم. وقتی این زنجیره می شکنه که خودمان رعایت کنیم . خانواده را در ریسک قرار ندهیم پیشگیری کنیم. حتی اگر واکسن هم بیاد, کسی که واکسن زده هم قدرت انتقال به بقیه را دارد.  در اجتماع در برخوردهامون خیلی مواظب باشیم . همه روابط اجتماعی مخدوش شده انسانها شکننده شدند. انسان بعد کرونا عوض خواهد شد. یعنی از نظر روابط اجتماعی . قبل کرونا وقتی می خواستی برای بچه ات ابراز احساسات کنی بغلش می کردی، الان این جرات را نداری به خصوص ما حتی باید مواظب باشیم بچه به ما نزدیک نشه. بسیاری کشور ها انقدر خوب کنترل کردن که جز در مالها و جاهای دربسته ماسک نداشه باشی کاری ندارن . استرالیا پایین ترین حد خودش رو الان داره و خوب کنترل کردن. مردم هم خوب کنترل کردن. وقتی مردم رعایت نکنن فایده نداره. باید ساختار به صورتی باشه که مردم بتونن در خونه هاشون بنشینند. این فرهنگ را باید بوجود بیاریم. یک جا در تلویزیون رعب و وحشت ایجاد نکنیم، یک جا همه رو رها کنیم جاده شمال قفل شود. در این دوره بهترین راه شکستن زنجیره خود ما هستیم. اگر من علامت دارم یا جایی کار می کنم باید به صاحب کارم بگم و بیام قرنطینه بشم و خدمات پزشکی ام رادریافت کنم.

اگر نگران اخراج باشم چهارتا استامینوفن و ادولت کلد می خورم می رم سرکار و خطر برای بقیه ایجاد میکنم , برای ابن موارد هم باید راهکار پیدا کرد .

  • انتظار صنفی شما از سازمان چیست؟

گاهی پزشک مجبوره به دلیل عوارض ناخواسته ای که جزو درمانه , نامه ای دریافت کنه و به مراکز قضایی معرفی بشه که خیلی از اینها درون خود سازمان قابل حل است.  باید امنیت اجتماعی و شغلی  پزشک تامین بشه. مسائل مالیاتی و دادگاهی حل شود که سازمان خوب عمل کرده است.

  • کلام آخر ؟

  متشکرم که من را دعوت کردین در جمعی خوب و گرم. امیدوارم سیستم مملکت به سمتی بره که سیستم درمانی اش انقدر قوی بشه که به مردمش که مسئولین ادعای خدمتشون رو دارند خدمت کنه . مردم سالمی داشته باشیم از نظر نظامی، قدرت، علم و سلامت چون مردم ما لیاقتش رو دارند.

گفتگو : دکتر عبدالرضا مزینی / فریبا کلاهی

مجموعه گفتگوهای پیشین را می توانید در لینکهای زیر بخوانید 

گفتگو با پیشکسوتان(1): دکتر اصغر عزیزی جراح گوش و حلق و بینی

اگر صد بار به دنیا بیایم همین شغل را انتخاب می کنم

https://karaj-irimc.ir/post/97

گفتگو با پیشکسوتان(2 ):

دکتر احمد مظلومی : پزشک و داروساز باید مانند یک تیم درکنار یکدیگر باشند

https://karaj-irimc.ir/post/197

گفتگو با پیشکسوتان (3) علی صمدی جانباز :

عدم حمایت بیمه یعنی عدم حضور معلول در جامعه

https://karaj-irimc.ir/post/223

گفتگو با پیشکسوتان (4): دکتر فربد مفیدی

هدف خدمت باشد، درآمد پیامد آن است

https://karaj-irimc.ir/post/262

گفتگو با پیشکسوتان (5) :دکتر مینا سلیم متخصص زنان زایمان

حس خوب اعتماد بیمارانم را تجربه کرده ام

https://karaj-irimc.ir/post/271

گفتگو با پیشکسوتان درمان(6):دکتر فریبا نیک دهقان پزشک عمومی

محدوده وظایف پزشکان عمومی نامشخص است

https://karaj-irimc.ir/post/284

گفتگو با پیشکسوتان (7) :دکتر محمد غروی متخصص علوم آزمایشگاهی

کار آزمایشگاه روحیه تیمی می طلبد، تک روی جایی ندارد

https://karaj-irimc.ir/post/309

گفتگو با پیشکسوتان(8): دکتر سروش لهراسبی کاردرمانگر

"کاردرمانی" نیازمند حمایت بیمه گران است/ صدای جامعه توانبخشی شنیده نمی شود

https://karaj-irimc.ir/post/326

گفتگو با پیشکسوتان (9): دکتر رامین راه انجام پزشک عمومی

اگر عاشق نباشید نمی توانید طبابت کنید

https://karaj-irimc.ir/post/332

گفتگو با پیشکسوتان (10): بهاره توکلی فر دارو ساز

پیش از انتقال دانش ، انتقال منش و ارزشهای اخلاقی مهم و ضروری است

https://karaj-irimc.ir/post/348